دیدگاهی نو بر کتابداری

دیدگاهی نو بر کتابداری

جواد صیافی کارشناس ارشد کتابداری

بایگانی

به اینکه وضعیت علاقه‌مندی به رشته و شغل کتابداری در کشورهای توسعه یافته در چه شرایطی قرار دارد و اصلا جزو مشاغل مورد علاقه آنها محسوب می‌شود یا نه، کاری نداریم ولی آنچه در جامعه ما به وضوح قابل مشاهده است، گرایش اغلب دانش‌آموزان به رشته های اسم و رسم‌دار پزشکی و مهندسی بوده که آمار و ارقام ورودی دانشگاه ها نیز موید این مطلب می‌باشد؛ در این شرایط اگر تنها رشته‌های مهندسی را در نظر بگیریم و سایر رشته‌ها را حذف کنیم، باز هم جایگاه کتابداری در بین محبوب‌ترین رشته‌ها، حتی دو رقمی هم نخواهد بود؛
اما روی دیگر ماجرا محبوبیت کتابداری در بین خود کتابداران و دانشجویان کتابداری است که متاسفانه به قدری کاهش یافته که اگر ذره‌ای علاقه و امید به این رشته داشته باشید دچار یاس فلسفی خواهید شد؛ پس این محبوبیت حتی در بین دانش آموخته‌ها و شاغلین هم یافت نمی‌شود؛
حال اگر بخواهیم بسیار کوتاه و کلی دلیلی بر این مشکل بیان کنیم (قطعا سخن از مشکلات نیاز به مقاله ای چند ده صفحه ای دارد) وظایف و حیطه فعالیت کتابداران، و اهداف دانشجویان کتابداری که در حال حاضر کاملا نادرست، تعریف و یا برداشت شده ابتدایی‌ترین خشت‌های دیوار کج کتابداری در ایران می‌باشند که جامعه را هم به اشتباه انداخته است و باید پیش از رسیدن به ثریا اقدام به مرمت آن نمود.
باید این واقعیت را بپذیریم که در نبود کتابداران کوچکترین خللی در روند فعالیت کتابخانه‌ها به وجود نخواهد آمد و آنچه ما از آن با عنوان تخصص یاد می‌کنیم، توسط مراجعین با کمترین آموزش میسر خواهد شد و قطعا ما نگهبانان کتاب خوبی هستیم.
پ.ن.۱. هرکسی میتونه کتاب داشته باشه ولی نمیتونه کتابدار باشه حتی اگه مدرک تحصیلی و شغلش کتابداری باشه؛
پ.ن.۲. میزان محبوبیت و شناخت جامعه از شغل کتابداری رو می‌توان به راحتی با پرس و جو از اطرافیان درک کرد؛
پ.ن.۳. بدون شک کتابخانه‌ها زیر مجموعه سازمان فنی و حرفه‌ای نیستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۹ ، ۰۱:۵۰
جواد صیافی

روزی روزگاری در ناکجا آباد، چند نگهبان نمای کتاب، به جهت رهایی از تعهدات و بی‌اطلاع از چند و چون کار و به یقین نادانسته و در پی خشنودی والا مقامات چنان آب در هاون کوبیده که گویی نان حلال را نشانه می‌روند‌.
کتب را ندیدند مگر بر زیر هنرها و حرفه ها، و چه شادمانند که خدمت می‌نمایند.
نادانی از سر تجسس سوالی نمود که ای بزرگواران آش دوغ را با چند کتاب برابری می‌کند؟ خانم والده هفت روزی، هشت وعده آن را به خوردمان می‌دهد؛ خود گمان می‌برم نیمی از ادبیات روس را بلعیده‌ام.
یکی از نگهبان نماها بفرمود که گمان می‌برم لب به تمسخر ما گشوده‌ای.
نادان بگفت: خشنودم که دانستی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۹ ، ۲۰:۰۲
جواد صیافی

ایجاد ارتباط با کتاب و علاقه به مطالعه برای افرادی که عادت به فضای مجازی به خصوص هرزگردی دارند، چندان کار ساده ای نیست. به طوری که یک انتخاب اشتباه یا صحیح ممکنه به قیمت خداحافظی همیشگی با کتاب یا ایجاد هیجان برای شروع کتابی جدید باشه.
از کجا شروع کنیم؟
قانون دوم از قوانین پنج گانه کتابداری رانگاناتان کلیتی رو مشخص میکنه که پاسخ سوال فوق باید بر همین اساس باشه: "هر خواننده کتابش." جمله ای کوتاه و ساده با مفهومی به گستردگی علایق و سلایق خوانندگان.
با چه کتابی شروع کنیم؟
طبق آنچه گفته شد، انتخاب کتاب سلیقه ایست، با این وجود میشه پیشنهاداتی رو به صورت کلی ارائه کرد که صد البته بر اساس علائق نگارنده است، همونطور که مسعود فراستی ادبیات روس رو برای نقطه آغاز سیر مطالعاتی در زمینه ادبیات پیشنهاد داده که به نظرم اصلا مناسب نیست.

ابتدا از کتاب های کم حجم با ادبیات ساده که مقدمه چینی زیاد ندارند، شروع کنیم. کتاب هایی که در همان صفحاتابتدایی گیرا بوده و خواننده را به ادامه مطالعه ترغیب می کند. موارد زیر از این دست هستند.

جاناتان مرغ دریایی اثر ریچارد باخ: کوتاه، ساده و امیدبخش؛

قلعه حیوانات اثر جورج اورول: گیرا و دوستداشتنی؛

از به اثر رضا امیرخانی: با شیوه روایت خاص؛

همچنین آثار مارک تواین مانند بیگانه ای در دهکده که دید شما را نسبت به اشرف مخلوقات تغییر می دهد و داستانهای کوتاه و جذاب خاطرات آدم و خاطرات حوا مناسب می باشند.
پس از گذر از این مرحله بر اساس آنچه مورد پسند واقع شد انتخاب های بعدی ساده تر خواهد بود.
در این مرحله کتاب ها می توانند قطورتر و به لحاظ ادبی سنگین تر باشند. کتاب هایی چون:

کوری اثر ژوزه ساراماگو: داستانی بدون فرود؛

ناتور دشت اثر جروم دیوید سلینجر: اتفاقاتی ساده و روزمره از زبان یک نوجوان تازه یاغی شده؛

موش ها و آدم ها اثر جان اشتاین بک: دو دوست کاملا متفاوت ولی همیشه همراه؛

ربه کا اثر دافنه دوموریه: عاشقانه و جنایی؛

چشمهایش اثر بزرگ علوی: مانور حرفه ای بر موضوعی نه چندان پیچیده؛

یک عاشقانه آرام اثر نادر ابراهیمی: رمانی شعرگونه با لحنی آرامبخش؛

رهش اثر رضا امیرخانی: مقابله هدفمند مادر امروزی با سبک زندگی نوین؛
اگر از این مرحله هم به سلامت عبور کردید شما یک کتابخوان حرفه ای شده اید و می توانید بدون واهمه به سراغ آثاری چون جنگ و صلح اثر تولستوی، صدسال تنهایی اثر مارکز، برباد رفته اثر مارگارت میچل و خواجه تاجدار اثر بسیار جذاب ژان گور، بروید. در واقع پس از مرحله دوم قدرت تشخیص و انتخاب کتاب مناسب رو  به راحتی خواهید داشت و اینکه پس از تبدیل شدن به یک کتابخوان حرفه ای دیگر نیازی به انتخاب کتاب خاص نیست و شما فقط باید نیازتان به خواندن را ارضا کنید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۲۱
جواد صیافی

farhangpl

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۸ ، ۱۸:۳۵
جواد صیافی

"اگر بخواهند خانه به خانه بروند، از نزدیک ترین خانه تا دورترین آن ها، اولین خانه مال دختری است که عینک دودی دارد، دومی مال پیرمردی که چشم بند سیاه دارد، بعد خانه دکتر و زنش و آخر سر خانه مردی که اول کور شد."

شخصیت های این رمان اسم ندارند و بر اساس مشخصه ای که از ابتدای ورودشان به داستان به خود می گیرند شناخته می شوند ولی شیوه بیان به حدی ساده و جذاب است که نه دچار سردرگمی می شوید و نه از خط داستان فاصله می گیرید و ارتباطتان با آن قطع می شود.

کوری، برنده جایزه نوبل 1998 در سال 1995 توسط ژوزه ساراماگوی پرتغالی نوشته شده و از همه گیر شدن نوعی نابینایی می گوید که مبتلایان برخلاف معمول که دیده به سیاهی مطلق کشیده می شود، با سفیدی مطلق روبرو هستند. ساراماگو در به تصویر کشیدن یک حادثه ناگهانی و ناشناخته و وقایع پس از آن که با احساس ترس، استرس و حتی گاهی امنیت و از خودگذشتگی همراه است بسیار موفق عمل کرده. شما از ابتدایی ترین صفحات رمان همراه داستان مرموز آن می شوید که به زودی حس نگرانی در شما پدیدار می شود. البته خواننده نقش مهمی در شکل گیری این ارتباط دارد. در تایید این سخن بهتر است به فیلم کوری که در سال 2008 بر اساس همین رمان ساخته شده اشاره کنیم. به طور کلی در میان آثار اقتباسی سینما تعداد کمی از آن ها موفقیت کتابشان را به دست آورده اند. در مورد کوری به نظر این اتفاق بسیار محسوس است به خصوص در شرایطی که ابتدا کتاب را خوانده و بعد به تماشای فیلم بنشینید. مشکل آن است که شما هنگام مطالعه رمان انتخاب بازیگر، لوکیشن، جلوه های ویژه و هرآنچه برای تولید یک اثر سینمایی لازم است طبق سلیقه خود انجام می دهید و به همین دلیل داستان کاملا با سلیقه و آنچه در تفکرات شماست ساخته می شود و زمانی که همان روایت را از نگاه شخص دیگری هرچند حرفه ای می بینید به مذاقتان خوش نمی آید، مگر آنکه با آن شخص اشتراکات ذهنی بسیاری داشته باشید. از همین رو اگر در کارگردانی ذهنی کوری قدری سلیقه به خرج دهید، قطع به یقین تا مدت ها شما را درگیر خواهد نمود. اثر تحسین شده ژوزه ساراماگو یک رمان اجتماعی با پس زمینه های سیاسی است که جای خالی تعقل را در جوامع امروزی نمایان می سازد. و پایانی ساده تر از آنچه انتظار دارید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۸ ، ۱۲:۵۴
جواد صیافی

در ولایتی گل و بلبل، استر فروشانی کیسه دریده گرد آمده، خلق را بازیچه و خود را تطمیع نمودند. بر ترکمن و تازی رخصت حضور ندادند و خود را بر وجود هر ستور منحصر دانستند. کور و کر و چلاق عرضه داشته و از شدت التفات به ریش خلق خنده ها کرده و فزونی شمار اموات وقایع بر گردن دیگری نهادند. آزمندان بر منع ینگه دنیا تمسک جسته خلق را از ابزارگان مترقی محروم نموده و امکان وصول خود به آن رها نمودند. هرچه استر معیوب تر، بهای آن بیشتر و دوستدار آن افزون تر...

"وای بر خلق"

پیرامون همین عهد انتری ناگهان با کسی از آزمندان مواجه شد و پرسشی در باب چگونگی اسلوب شرکایش نمود.

ای انکه خون ما طعامت

استخر فراخ در حیاطت

چِسان که مارا علیل باشد

تو را تا ابد سلیم باشد

ناکس دستی بر چهره کشید و گفت:

آنچه هست بر تو فزون باشد همی

بَ بَ بَ و بَ و بَ و بَ بَ بَ بلی

ندانی از چند و چون جنگ کمی

بَ بَ بَ و بَ و بَ و بَ بَ بَ بلی

حکما ژن خوب نیست هر آدمی

تو که انتری و بَ بَ و بَ و بَ و بلی

"وای بر آزمندان..."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۸ ، ۱۳:۱۹
جواد صیافی

نهاد کتابخانه های عمومی که یکی از معدود دستگاه های فرهنگی ارائه دهنده خدمات به عموم جامعه می باشد که در تصمیم گیری، سیاست گذاری، برنامه ریزی و بودجه بندی پایین ترین حد اختیارات را در بین سازمان ها و نهادهای فرهنگی عمومی و غیر عمومی دارد. آنچه از خط مشی عملی نهاد و تعریف کتابخانه های عمومی متصور می شود، فعالیت بر اساس خواست و نیاز عموم و ارائه خدمات به تمام اقشار جامعه می باشد که تنها بر روی برگه ای توسط قانون گذاران نوشته شده است.

اثبات این سخن چندان دشوار نیست. هفته کتاب بهترین زمان برای شناخت جایگاه نهاد کتابخانه های عمومی در ساز و کار فرهنگی کشور و اقبال عموم نسبت به آن است که البته در مورد دوم باید از استقبال طرفداران مکتب "رایگانیسم" صرف نظر کنیم. به عنوان نمونه در برنامه ای که کتابخانه ملی برای هفته کتاب با همکاری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و نهاد کتابخانه های عمومی در نظر گرفته، نهاد در الویت سوم همکاری می باشد و این در حالیست که طبق قانون تمام کتابخانه هایی که خدمات عمومی (عنوان عمومی) دارند باید تحت مدیریت (نظر) نهاد باشند.

چقدر ناامید کننده است که از نظر مالی و تامین منابع و امکانات هیچ ردیف بودجه ای برای نهاد در نظر گرفته نشده، در حالی که تصمیم گیری در مورد صرف منابع مالی، تهیه منابع و امکانات و ساخت و سازهای نهاد خارج از مجموعه و توسط افراد اشتباهی صورت می گیرد. قطعا در این وضعیت گل و بلبل، انتظار نمی رود کتابدارانی که  بود و نبودشان در کتابخانه توجیهی ندارد (واقعیتی است از وظایف و عملکرد کنونی کتابداران ) نقشی در تصمیم گیری ها یا حداقل تهیه منابع داشته باشند ولی حداقل در مورد مدیران نهاد انتظار بیشتری می رود. چه بسا همین عدم دخالت یا شاید هم عدم دانش کتابداری در برخی تصمیم گیرنده های مجموعه سبب مهجور ماندن نهاد کتابخانه های عمومی شده باشد. آنچه در ابتدایی ترین آموزه های علم کتابداری وجود دارد، تامین منابع و خدمات رسانی باید براساس جامعه مخاطب و جامعه هدف صورت پذیرد که این امر به جز دخالت کتابداران که شناخت کافی از جامعه کتابخانه دارند میسر نمی باشد.

به نظر مجموعه نهاد از اعتماد به نفس پایینی برخوردار است به همین جهت در شرایطی که کتابخانه های عمومی می توانند به پشتوانه حمایت عمومی جایگاه به مراتب بالاتری در جامعه داشته باشند با عملکرد ضعیف و تصمیم گیری های نادرست، تا حد سالن مطالعه تنزل یافته اند به شکلی که رسانه های پربازدید و مهم کشور در هفته کتاب (در خوشبنانه ترین حالت) اگر یادی از کتاب و کتابخوانی و کتابدار  نمایند، یا نامی از کتابخانه های عمومی برده نمی شود یا بعد از سازمان هایی آورده می شود که عمومی بودن در وجودشان نیست.

حتما عوامل و ریشه های این مشکل را ابتدا در قانون گذاران نامرتبط و بعد متولیان فرهنگ بی اطلاع باید جستجو کرد (اشکالات بسیاری در قوانین تاسیس و مدیریت نهاد وجود دارد) اما نباید ضعف مجموعه کتابخانه های عمومی و حتی کتابداران را فراموش کرد.چرا که خود مجموعه برای موجودیت و خط مشی قانونی خود احترام و اهمیت کافی را قائل نیست.

ای کاش عزیزانمون به جای تاکید روی برگزاری برخی برنامه های بی نتیجه و سطح پایین فرهنگی و افزایش کاذب اعضا و منابع، ابتدا روی دانش افزایی کتابداران و سپس استفاده از شناخت آنها از جامعه تاکید داشتند.

تنها خاصیت هفته کتاب، کتابخوانی و کتابدار هویدا شدن مشکلات عدیده ولی قابل حل کتاب، کتابخوانی، کتابداران و کتابخانه ها می باشد.

پ.ن. رایگانیسم : دوستداران هرچه مجانی است.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۸ ، ۱۲:۴۳
جواد صیافی

خدمات تحویل مدرک از جمله مفاهیمی است که در جامعه علمی - و حتی بعضا برای دست اندرکاران کتابداری و اطلاع رسانی- , مصادیق و جنبه های مختلف آن آنگونه که باید مورد تحلیل قرار نگرفته و روشن نیست. برخی هنوز تفاوت تحویل مدرک و تأمین مدرک را به خوبی نمی دانند و این دو را یکی می دانند به عنوان مثال طرح تحویل مدرک برای کتابخانه های دانشگاهی ایران با نام "طرح تأمین مدرک" تدوین شده است که گویای این مطلب است که تهیه کنندگان طرح تحویل و تأمین را مترادف دانسته اند. "حال آنکه تأمین مدرک در حوزه فراهم آوری و مجموعه سازی است و تحویل مدرک در حوزه خدمات اشاعه اطلاعات قرار می گیرد" (عصاره و حیدری, ۱۳۸۳). همچنین هنوز به این پرسش که آیا خدمات تحویل مدرک بخشی از امانت بین کتابخانه ای و اشتراک منابع است یا بالعکس پاسخی روشن داده نشده است. برخی تحویل مدرک را جزئی از امانت بین کتابخانه ای می دانند(نشاط, ۱۳۷۹). برخی نیز معتقدند در خدمات تحویل مدرک بازستانی مدرک ارائه شده مد نظر نیست اما در امانت بین کتابخانه ای و نظام های اشتراک منابع, مدرک برای مدت معینی در اختیار یک فرد یا سازمان قرار می گیرد و پس از اتمام مدت زمان باید بازگردانده شود(عصاره و حیدری, ۱۳۸۳).

این ابهام و نبود اجماع در تعاریف خدمات تحویل مدرک تا حدودی در منابع کتابداری و اطلاع رسانی نیز تا اندازه ای مشهود است.

واژه نامه علوم کتابداری و اطلاع رسانی در مقابل عبارت Document Delivery از "تحویل مدرک /سند" استفاده نموده است (اسدی گرکانی و اباذری, ۱۳۸۰). واژگان کتابداری ابوالفضل هاشمی نیز Document Delivery را معادل تحویل سند دانسته است (هاشمی, ۱۳۷۹). این در حالیست که در دانشنامه کتابداری و اطلاع رسانی مدخلی تحت عنوان تحویل مدرک یا Document Delivery وجود ندارد (سلطانی و راستین, ۱۳۷۹). فرهنگ فشرده کتابداری و اطلاع رسانی, فراهم کردن متن کامل مدرک از طریق سفارش الکترونیکی را تحویل مدرک دانسته است (کنین, ۱۳۷۸), حال آنکه به نظر می رسد تحویل الکترونیکی یکی از شیوه های تحویل مدرک است که نسبت به تحویل مدرک رابطه اخص دارد. در دایره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی نیز هیچ مطلبی در باره تحویل مدرک وجود ندارد.

برخی تحویل مدرک را فعالیتی دانسته اند که به ارائه مدرک یا اطلاعات به کاربر می شود, در حالی که تأمین مدرک را بخشی از فرآیند تحویل مدرک دانسته اندکه به منظور تهیه اطلاعات انجام می شود(منتظر,۱۳۸۱).

واژه نامه پیوسته ODLIS   تحویل مدرک را تهیه مدارک اعم از منتشر شده یا منتشر نشده بر اساس هزینه ای مشخص می داند. پائو تحویل مدرک را نوعی اشاعه اطلاعات دانسته است که هدف نهایی ارائه مدارک ارزشمند است (پائو, ۱۳۸۰). مارکینکو تحویل مدرک را انتقال تصویری از اصل مدرک به کاربر نهایی دانسته است (مارکینکو, ۱۹۹۷); هر چند که اعتقاد دارد که این تنها تعریفی ساده از خدمات تحویل مدرک است و فرآیند تحویل مدرک بسیار پیچیده تر از آن است که در تعاریف می آید. از نظر سوزان وارد تحویل مدرک عبارت است از تهیه مقالات چاپ شده یا ارائه شده در کنفرانس ها و گزارشهای مورد نیاز کتابخانه در صورتی که در کتابخانه موجود نباشند (وارد, ۱۹۹۷). این در حالی است که مالکولم اسمیت در مقاله خود تحویل مدرک و تأمین مدرک را در کنار هم آورده و مترادف دانسته است (اسمیت, ۱۹۹۶). منیرخلیل نیز در نگاهی کلی و عام معتقد است تحویل مدرک عبارت است از هر گونه تلاش کتابخانه که منجر خواهد شد تا اطلاعات به دست کاربر برسد (خلیل, ۱۹۹۳).

با نگاهی به این تعاریف می توان خدمات تحویل مدرک را اینگونه توصیف نمود:

 تهیه و برقراری امکان دسترسی به مدرک اعم از منتشر شده یا منتشر نشده، در شکل چاپی یا غیر چاپی, بنابر درخواست در قبال دریافت وجه یا مفاد یک قرار داد برای یک فرد یا سازمان.

منبع: www.aftabir.com

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۳۳
جواد صیافی

روزی روزگاری مهتری با کهتری و استری و انتری بر طریقی خرم روانه گشتندی. مهتر سوار بر استر که همه یادش کتابت طومار بر دوستان و دلبران می بود، بذله گویی ها می داشت و یاوه ها می بافت و گاه شمایل رفو کردندی و مشاع می نمود و  بر هیچ و هیچ آگاهی نداشت، با غرض و بی مرض استر را بر معبر دیگران می راند و آزارها می رساند و عربده ها و ناسزاها نشنیده می داشت. استر هر آنچه در توان می بود ازین اجبار نامعمول سر ناسازگاری می گذاشت، لیک سودی نمی برد.
کهتر که نظری بر کتاب داشت و گاه بر چشم انداز می نگرید و یادش بر مردمان بود که خشمناک از مشی مهتر خروشان بودند، لب بر کنایه گشود که ای بزرگوار آنچه بر خود روا می داری ، خود نیز ادا کن؛
مهتر بفرمود خود را چه پنداشتی که شمشیر نصیحت سمت ما روانه می داری؟ تو را از مال و مقام ما چه دانستن؟ ما را مال زیاد و مقامی در حد بالا و بلکه سندهای یادگیری فوق باشد و ...
ناگاه انتر بر شانه اش کوبید که اینها که بر زبان آوردی حال همه بر خورجین استر باشد، پس تو را با او چه غیر است؟

 

آن کس که خطای خویش بیند که رواست
تقریر مکن صواب نزدش که خطاست

آن روی نمایدش که در طینت اوست
آیینهٔ کج جمال ننماید راست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۱۱
جواد صیافی

هیچکدام از مثل ها و اصطلاحات روزمره ای که گاه و بی گاه به زبان می آوریم بی حکمت نیستند؛ هرچند که ریشه بسیاری از آنها را نمیدانیم و یا عمیقا به آن اعتقاد نداریم؛ با این همه گویا به این جمله اعتقاد راسخ داریم : "خنده بر هر درد بی درمون دواست"

بسیار هم عالی؛ کما اینکه تاثیرات نشاط بر سلامت جسم ثابت شده است. ولی اثرات مخرب افراط و تفریط را فراموش کردیم؟ به قول معروف "زیاده روی در مصرف ویتامین های مفید کشنده تر از مقدار کم زهر مار می باشد" (البته این جمله از شخص نویسنده ست و چندان معروف نشده هنوز)

درواقع به جایی رسیدیم که به هرچیزی میخندیم و شکل جدیدی از انعطاف پذیری را در انسان هزاره سوم به نمایش گذاشتیم.کافیست سری به نظرات (کامنت ها)مربوط به اخبار ناخوشایند فرهنگی و اجتماعی بزنیم، آنچه جلب توجه می کند شوخی هاییست که از ذهن خلاق هموطنانمان ولی در زمان و مکان نامناسب خلق شده. چرا که از نظر اخلاقی و انسانی و با در نظر گرفتن حقوق اجتماعی، اساسا نباید با گرانی بی حد و دلیل، اختلاس و دزدی مسئولان، وقوع قتل توسط یکی از مسئولان ارشد، ساخت و ساز در منابع ملی (که متعلق به یک ملت است) توسط آقاها و آقازاده ها، حذف هنرمندان پرطرفدار جامعه و بسیاری دیگر از این قبیل خبرها شوخی کنیم و بخندیم.

فراموش نکنیم تمام افراد جامعه، حتی در پایین ترین سطح و جایگاه اجتماعی و شغلی، در اتفاقات ناگوار کنونی از جمله اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... دخیل هستند و نباید همیشه برای اصلاح یک جامعه در انتظار شروع تغییرات از بالا به پایین باشیم که در این صورت آینده ناخوشایندی پیش رو خواهیم داشت.

پ.ن.1. تاثیر خنده های بی جا رو میشه به وضوح در وقیح تر شدن عزیزان دید، به طوری که حتی صدا و سیما هم بی پرده تمام اتفاقات رو پوشش داده و آب و از آب تکان نمیخورد.

پ.ن.2. شاید در ظاهر از روی استیصال میخندیم ولی در واقع ما از حقوق اجتماعی و البته وظایف اجتماعی خودمون بی اطلاع هستیم و به نوعی بی سوادانی هستیم که قدرت تجزیه و تحلیل نداریم.

پ.ن.3. گویا خود خنده درد بی درمونه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۸ ، ۱۸:۵۰
جواد صیافی